نقش و جایگاه زن در شاهنامه ، به مناسبت زادروز حکیم ابوالقاسم فردوسی
25 دیماه 1400


برداشتی از گفتگوی دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
در شاهنامه از چند موضوع پایه ایی زندگی همانند مردانگی، حسد،
نیرنگ، وفادار ی، شکنجه، مقاومت و آنگاه رهایی و درنهایت درباره
عشق سخن گفته م یشود.
شاهنامه کتابی است که از زندگی میگوید. بنابراین هر چه در زندگی
هست، در این کتاب هم هست، خصوصا عشق. ما در شاهنامه با عشق
به طور طبیعی و روشن روبرو هستیم. بدون تکلف، با مشارکت جسم و
جان هر دو. روبرویی زن است با مرد، که در آن غریزه ذاتی انسان
تلطیف شده و با تمدن آراسته گردیده است. از همه برجسته تر در دوران
باستان دلدادگی زال و رودابه، بیژن و منیژه، تهمین ه و رستم، کتایون و
گشتاسب.
عجیب است که در تمام این عشقها، زن پیشقدم میشود. و این خود
مینماید که تا چه اندازه خواست طبیعی ادامه نسل )که زن امانتدار
آن است( به کار میافتد. زن در عمق نهاد خود، طالب مردی است که
بتوان بهترین فرزند را برای او بیاورد )نمونه اش تهمینه(؛ و برای این
منظور مردی را برمیگزیند که این خواست را اقناع کند.
کسی که مرد کارزار است مرد « زن در شاهنامه بر این نظر است که
در سراسر کتاب فردوسی اختلافی بر سر زنی پیش .» بستر هم هست
نمی آید مگر آنجا که در شکارگاه، دختر سرگردانی در مقابل پهلوانان
ظاهر میشود و پس از کشمکشی او را نزد کاووس می برند )او همان
مادر سیاو ش است(.
کمتر کتابی به اندازه شاهنامه زنان بزرگ منش را در خود جای داده
است که مایه افتخار نوع زن ایرانی باشند. همه صفاتی که موجب
آراستگی انسان و زن است – از این میان میتوان ایثار و استحکام
شخصیت، پاکی و وفادار ی را نام برد- چنان به صورت طبیعی در
آنهاست که گویی این خصوصیات با سرشت زن عجین هستند. حتی
زنان توران، دختران افراسیاب، فرنگیس و منیژه یا جریره، دختران
پیران، چون با ایرانیان میآمیزند زیباترین جلوه های روح بانوان را از
خود بروز میدهند. در دوره تاریخیای که دوشیزگان ساده روستایی
که در ارتباط با بهرام گور شناخته میشوند و به همسری وی در میآیند
همگی در سبک روحی وشیرینی و نشاط و هنروری چنانند که گویی
نوعی فرهنگ و فرهنگی عام سراسر ایران را گرفته بوده است. رودابه
و تهمینه و منیژه دلبسته نمیشوند مگر به سبب آنکه نیروی فیاض
هستی پرور در مرد برگزیده خود میبینند.
گردآفرید نوجوان همان یکساعت اول که با او روبرو میشویم اثری
محونشدنی در ما میگذارد.
صفت عالی به هیچ وجه انحصار به ایرانیان ندارد. زنان ایران در دوره
باستانی از برجستگیای برخوردارند که نظیرش نه تنها در ادب فارسی
نیست بلکه به دشواری میتوان در ادبیات جهانی هم یافت.
این زنان در نبرد میان نیکی و بدی، در پیروزی نیکی، دوش به دوش
مردان خود پیش م یروند: هم دلدارند هم هماورد، یعنی کوشنده.
نکته قابل توجه آن است که اکثر این زنان تباری غیر ایرانی دارند، ولی
چون به همسری ایرانی در میآیند، ایرانی منش میشوند. فرنگیس و
مادر سیاو ش و منیژه تورانی هستند، سیندخت و رودابه کابل ی، جریر ه
مادر فرود نیز تورانی است و کتایون رومی.


سلسله نشست های زن در آیینه آب ( زنان و تغییر اقلیم )
2 بهمن 1400